کوچه (فریدون مشیری)

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
....

یادم اید تو به من گفتی از این عشق حذر کن

......

با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم

اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید

....

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
 نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم.

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
ثبت نام در جایزه 800 دلاری و 3000 دلاری پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:22 ب.ظ http://www.iranmaxim.blogsky.com


وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
http://www.iranmaxim.blogsky.com
ثبت نام در جایزه 800 دلاری و 3000 دلاری
http://www.clickwoman.blogsky.com
زنان کلیکی

بید مجنون پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:24 ب.ظ http://from2008.blogsky.com

سلام خانم ایکس
از شعر فریدون مشیری ممنون
از اون عروس ماهی هم ممنون
خیلی عالی بود لذت بردم

من پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:28 ب.ظ http://denj-59.blogsky.com

اون شعر پایینیه خیلی به دلم نشست .
شاعرش کیه ؟


---------------------


ممنون که اومدی .

من پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:47 ب.ظ http://mymadhouse.blogsky.com

این شعره خیلی طولانیه
نصف بیشترشو خوردی؟؟؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد